کد مطلب:313519 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:199

باید از زانو قطع شود
2. ایضا، در سن تقریبا ده سالگی بودم كه پایم می سوزد، ایام جنگ جهانی دوم بود و اطبا و دكترها را به جبهه برده بودند. یك حكیم باشی قدیمی در معالجه ی پایم اشتباه می كند و پایم چركین گردیده و در آن هوای كربلا گوشت های آن متعفن می شود، به حدی كه كسی نمی توانست از بوی تعفن به منزل ما وارد و از من عیادت نماید. مرا به بیمارستان می برند. دكترهای بخش جراحی می گویند نه تنها گوشت و پوست فاسد شده بلكه بر استخوان پا هم اثر گذاشته و باید از زانو قطع شود. خوب یادم است كه وقت عمل را هم برای دو روز دیگر معین نموده بودند. در خدمت پدرم، مرحوم آیت الله العظمی میلانی، و مادرم بودم، مرا سوار درشكه كرده و به خیابانی بردند كه در قبله ی صحن مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بود.

مادرم به حضرت عرض كرد: آیا راضی می شوید من یك پسر داشته باشم و آن هم یك پا نداشته باشد؟!

مرا به منزل بردند. دو روز گذشت، مجددا مرا به بیمارستان بردند. دكتر



[ صفحه 330]



متخصص گفته بود: عجیب است! پای او دارد گوشت تازه می آورد و از خطر مسلم نجات پیدا كرده است!